به گزارش اقتصادآنلاین، با تصمیم ناگهانی این بروکر برای قطع خدمات به پراپهای ایرانی، تقریباً یکشبه همه حسابهای تریدرها از دسترس خارج شد. سودهای معوقه قابل برداشت نبود، تسویهها متوقف شد و هیچ کدام از تریدرها پاسخی روشن برای وضعیت مالی خود دریافت نکردند. جالب آنکه کمی بعد، همین بروکر با استفاده از اطلاعات کاربری و سوابق معاملاتی معاملهگران ایرانی، سرویس پراپ مخصوص خودش را راهاندازی کرد و شروع به تبلیغات گسترده کرد. در واقع نهتنها دسترسی به سودهای قبلی از بین رفت، بلکه دیتابیس و هویت تریدرها هم عملاً به خدمت یک برند جدید درآمد.
آنچه این اتفاق را به یک بحران بدل کرد، نه فقط ضرر مالی کاربران بلکه بیاعتباری کامل مدل پراپفرم نزد جامعه معاملهگری بود. معاملهگرانی که سالها وقت، انرژی و تخصص خود را صرف چالشهای پراپ کرده بودند، حالا باید با این واقعیت کنار میآمدند که هیچ پشتوانه حقوقی یا فنی برای بازپسگیری حق خود ندارند و اطلاعات شخصی و سابقه معاملاتیشان نیز در دست شرکتی قرار گرفته که تنها چند ماه قبل، تامینکننده اصلی خدماتشان بود.
اما ماجرا به همینجا ختم نشد. موجی از افشاگریها و گزارشهای کاربران ایرانی و حتی نمونههای مشابه بینالمللی نشان داد که مدل پراپفرم، مستقل از تخلف یک یا چند شرکت، با ساختاری همراه است که زمینه سوءاستفاده را برای هر تامینکننده یا اپراتوری فراهم میکند. بسیاری از شرکتهایی که تحت عنوان پراپفرم فعالیت میکنند، از مدل درآمدی فروش چالش (Challenge) یا همان هزینه تیکت گذران زندگی میکنند. معاملهگر برای ورود به این فرآیند، هزینهای پرداخت میکند تا بتواند در یک محیط شبیهسازیشده و طبق یکسری قوانین خاص، سود مشخصی کسب کند و در صورت موفقیت، به مرحلهای برسد که مجاز به ترید با حساب «اصلی» یا به اصطلاح Funded شود.
اما مطابق شواهد و روایتهایی که معاملهگران در فرومهای تخصصی، شبکههای اجتماعی و سایتهایی مانند Trustpilot منتشر کردهاند، سازوکار واقعی این مدل بهگونهای طراحی شده که اکثریت تریدرها، نهتنها موفق به کسب سود نمیشوند، بلکه هزینه اولیه تیکت (ورود به چلنج) را هم از دست میدهند. بخش قابلتوجهی از این شرکتها سود خود را نه از سوددهی معاملهگر، بلکه از شکست مکرر کاربران در مراحل چالش کسب میکنند. این موضوع بهویژه زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم طبق آمارهای جهانی، بیش از ۹۰ درصد افرادی که وارد چالش پراپ میشوند، موفق به طیکردن تمام مراحل نمیشوند.
در این میان، آن دسته محدود از معاملهگرانی که به مرحله پرداخت سود یا برداشت میرسند، معمولاً با چالشهای تازهای روبهرو میشوند. تغییر ناگهانی و یکطرفه قوانین، محدود کردن لوریج (اهرم)، اعمال سقفهای جدید روی حجم معاملات، اضافهشدن شرطهای برداشت که پیشتر هرگز عنوان نشده بود، یا حتی وارد کردن معاملات عجیب و دستکاری پوزیشنها، همگی از جمله ابزارهایی هستند که پراپفرمها برای جلوگیری از پرداخت سود واقعی به تریدرهای موفق بهکار میگیرند. نمونههای متعددی از این دست در بازخورد کاربران قابل مشاهده است: حسابهایی که دقیقا در آستانه برداشت سود، به دلایل غیرشفاف و غیرقابل اثبات مسدود شدهاند یا با یک پوزیشن ناگهانی که کاربر هرگز باز نکرده، موجودی خود را از دست دادهاند.
ادعای پراپفرمها مبنی بر «سرمایهگذاری روی معاملهگران مستعد»، بیش از آنکه جنبه حمایتی داشته باشد، عملاً به ابزاری برای فروش بلیت ورود به چالش تبدیل شده است. درست است که معاملهگر هیچ سرمایهای از خود وارد بازار نمیکند، بلکه تنها هزینه ورود به چالش را پرداخت میکند ولی اگر در هر مرحله از کار شرکت دچار اختلال، سوءاستفاده یا حتی تعطیلی شود، همان مبلغ ورودی چالش عملاً سوخت میشود. شاید در نگاه اول، سرمایه اصلی معاملهگر در خطر نیست، بلکه هزینه ورود به چالش است که با کوچکترین تغییر از دست می رود ولی به خاطر ماهیت قمارگونه این سیستم کسب و کاری، معاملهگران در تله خرید چالش های پی در پی می افتند.
نکتهای که این بحران را پیچیدهتر میکند، نبود هرگونه نظارت حقوقی و فنی معتبر است. پراپفرمها اغلب در مناطقی فعالیت میکنند که عملا پیگیری از نهادهای قضایی و نظارتی دشوار یا ناممکن است. کاربران حتی در صورت در اختیار داشتن مدارک کافی، امکان پیگیری و مطالبه حق خود را ندارند و در عمل، تمام قدرت در دست شرکت پراپ و به طور ویژه بروکری است که زیرساخت معاملات را فراهم میکند.
تجربه اخیر پراپفرمهای ایرانی، به خوبی نشان داد که نبود استقلال فنی و اتکا به یک بروکر خاص، میتواند منجر به فاجعه شود. در شرایطی که بروکر تصمیم به تغییر سیاست یا ورود مستقل به بازار بگیرد، عملاً همه اطلاعات، حسابها و حتی داراییهای کاربران تحت کنترل او قرار میگیرد و پراپفرمها نیز قادر به انجام هیچ اقدامی نیستند. که همین اتفاق نیز رخ داد: یک بروکر کل خدمات را قطع کرد، حسابها را بست و بعد با همان دادهها بازار را به سمت پلتفرم جدید خودش برد؛ تریدرها اما تنها نظارهگر از دست رفتن دستاوردهای خود بودند.
در کنار مشکلات زیرساختی و ریسک بالای کار با پراپفرمها، فشار روانی وارد شده به معاملهگران نیز قابل چشمپوشی نیست. سازوکار چالشها طوری طراحی شده که معاملهگر باید ظرف مدت کوتاهی سود معین، با رعایت دهها شرط سختگیرانه و بدون هیچ اشتباه یا حرکت خلاف مقررات، به هدف برسد. هر خطای کوچک، هر نوسان بازار یا هر تغییر ناگهانی سیاست داخلی شرکت میتواند تلاش هفتهها و ماهها را بینتیجه کند. این فشار، نه تنها باعث افزایش رفتارهای هیجانی و تصمیمهای اشتباه میشود، بلکه برای بسیاری از معاملهگران تازهکار به شکستهای متوالی و از بین رفتن انگیزه و سرمایه روانی ختم میشود.
در نهایت، این بحران اخیر نمونهای کوچک از یک مسئله بزرگتر است: مدل کسبوکار پراپفرم، بدون شفافیت، نظارت و استقلال زیرساختی، بستری مناسب برای دستکاری، سوءاستفاده و حتی حذف حقوق معاملهگران فراهم میکند. چه در سطح جهانی، چه در فضای ایران، تا زمانی که تمام اجزای این چرخه به صورت مستقل و شفاف عمل نکنند و معاملهگر امکان دفاع از حقوق خود را نداشته باشد، هر وعدهای از سوی این شرکتها، در نهایت تنها یک شعار بازاریابی باقی میماند.
معاملهگران هوشمند امروز باید بدانند آنچه بیش از هر چیز در این مدل به خطر میافتد، نه سرمایه اصلیشان بلکه اعتماد، وقت و تلاششان است؛ چیزی که در ساختار فعلی پراپفرمها، نه تضمینی برای حفظش وجود دارد و نه راهی برای بازگرداندنش، اگر روزی همه چیز در یک چشم به هم زدن از دست برود.
نویسنده: سعید دبیریفر
منبع خبر: اقتصاد آنلاین